در صبحگاه دوازدهم تیرماه 1367، از عرشه ناو آمریکایی وینسنس دو فروند موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی پرتاب شد و منجر به سقوط هواپیما و شهادت 290 نفر مسافر عادی و خدمه هواپیمای مزبور گردید.

 


ابعاد حقوقی حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرباس


در صبحگاه دوازدهم تیرماه 1367، از عرشه ناو آمریکایی وینسنس دو فروند موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی پرتاب شد و منجر به سقوط هواپیما و شهادت 290 نفر مسافر عادی و خدمه هواپیمای مزبور گردید. این اقدام آمریکا یک بار دیگر نیّت تجاوزکارانه دولت آمریکا و نقش این دولت در بی‎ثبات کردن و ناامن نمودن خلیج فارس را به اثبات رساند. علاوه بر این، این واقعه نشان داد که دولت آمریکا علی‏رغم اینکه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، وظیفه اولیه حفظ صلح و امنیت بین‎المللی را به عهده دارد، با جانبداری خود از یکی از طرفین درگیر در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نه تنها به تعهد خود عمل نکرده، بلکه با نقض فاحش اصول اولیه حقوق بین‎الملل عمومی، عملاً صلح و امنیت بین‎المللی را به مخاطره افکنده است. در مقاله حاضر، با بررسی ماهیت حادثه و توصیف آن، اقداماتی را که دولت ایران در پیگیری حقوقی این فاجعه در صحنه بین المللی (از جمله ارجاع دعوا به دیوان بین‎المللی دادگستری) به عمل آورد مورد بررسی قرارمی‎دهیم .

تشریح واقعه:*
 

در صبحگاه یکشنبه مورخ سوم ژوئیه 1988 (12 تیرماه 1367)، هواپیمای مسافربری خط هوایی ایران ایر (به شماره 655) که بر طبق برنامه منظم و معمول خود بین بندرعباس و دوبی در پرواز بود، در ساعت 10:17 صبح به وقت تهران از فرودگاه بندرعباس به هوا برخاست. هفت دقیقه بعد، هنگامی که هواپیمای مزبور بر فراز دریای خلیج فارس بود، تنها پس از گذشت یازده ثانیه از ارسال آخرین تماس رادیویی خلبان هواپیما به برج مراقبت، مورد اصابت موشکهای پرتاب شده از سوی ناو آمریکایی وینسنس مستقر در خلیج فارس قرار گرفت و تمامی 290 سرنشین آن در دم جان سپردند. هواپیمای مزبور حامل 275 مسافر و پانزده خدمه بود. از این تعداد، 254 ایرانی ، سیزده نفر تبعه امارات عربی متحده، ده نفر هندی، 6 نفر پاکستانی، شش نفر تبعه یوگسلاوی و یک نفر ایتالیایی بود. شصت‎وپنج نفر از افراد مزبور را نیز اطفال و کودکان تشکیل می‎دادند. از سوی دیگر، زمانی که هواپیما مورد اصابت موشک ناو وینسنس قرار گرفت، هنوز در فضای هوایی جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. موقعیت تقریبی هواپیما در زمان سقوط 26 درجه و 38 دقیقه و 22 ثانیه شمالی و 56 درجه و 1 دقیقه و 24 ثانیه شرقی بود. دلایل و قرائن نشان می‎دهد که نه تنها کشتیهای جنگی ایالات متحده از پیامهای رادیویی هواپیمای ایرباس شماره 655 که بر روی فرکانسهای باز و به زبان انگلیسی مخابره می‌شد ، باخبر و مطلع بودند، بلکه قطعاً آن پیامها را نیز در اختیار داشتند. پیامهای رادیویی‎ای که نشان دهنده غیرنظامی بودن هواپیما و مسافری و تجاری بودن آن بود. این مدعا با بررسی یافته‎های مربوط به تحقیقات رسمی که ایالات متحده بلافاصله بعد از حادثه انجام داد، ثابت می‎شود. تحقیقات وزارت دفاع آمریکا در خصوص حادثه مزبور در تاریخ 19 ژوئیه (28 تیرماه)انجام و در تاریخ 28 ژوئیه(6 مرداد) منتشر شد. گزارش وزارت دفاع آمریکا در پاراگراف چهارم از صفحه E-8 اظهار می‎دارد: «پرواز 655 ایران ایر از بندرعباس شروع شد و به پرواز خود در مسیری عادی ادامه داد تا اینکه هفت دقیقه پس از پرواز توسط یک موشک پرتاب شده از سوی ناو وینسنس مورد اصابت قرار گرفت… آخرین تماس خلبان برای گزارش دهی در خصوص موقعیت هواپیما نیز حدوداً در ساعت 9:58 بود.» از این رو باید نتیجه گرفت که در زمان مزبور، آمریکا از مسئله مسافربری بودن هواپیما و غیرنظامی بودن آن پرواز اطلاع کاملی داشته است. از سوی دیگر، وقتی که از ژنرال ویلیام فوگارتی (رئیس تیم تحقیق در خصوص حادثه) خواسته شد که در مجلس سنای آمریکا حاضر شده و در خصوص حادثه سقوط هواپیمای مسافربری ایران گزارش دهد، از او سؤال شد که: ایالات متحده مشخصاً از کجا این اطلاعات را کسب کرده است؟ وی در پاسخ گفت: «آقایان، لازم است که من در رابطه با منبع اطلاعات آمریکا در یک جلسه غیررسمی و بسته سخن بگویم و در مورد آن، در این سطح[علنی] به بحث نپردازم.» (1) گزارش وزارت دفاع نیز منبع این اطلاعات را ذکر نمی‎کند. ولی آنچه محرز است این است که اینکه ایالات متحده تجهیزات دریافت پیامهای رادیویی در آن سطح را قطعاً داشته است. گزارش وزارت دفاع نیز نشان می‎دهد که کشتیهای جنگی ایالات متحده قابلیت ثبت چنین تماسهایی را در عرشه داشتند. (2). با وجود این فرمانده Task Frce خاورمیانه ای ایالات متحده به ناو وینسنس دستور شلیک موشک به سمت هواپیمای مزبور را صادر می‎کند. (3) حضور ناوگانهای نظامی آمریکا در خلیج فارس در آن مقطع زمانی اگر چه به ادعای خود آمریکایی‎ها به منظور تضمین کشتیرانی آزاد در دریاهای بین‎المللی بود، اما در واقع نمایش قدرت نظامی از سوی آمریکا دلیلی جز برانگیختن حساسیت نیروهای ایرانی و کمک به عراق در طول جنگ تحمیلی نبود. سقوط یک هواپیمای مسافربری ایرانی بر فراز آبهای ساحلی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس ، یکی از بارزترین نمونه‎های نقض بیطرفی آمریکا در طول جنگ به شمار می‎رود. یک نمونه آشکار دیگر که مورد تأیید وزارت دفاع آمریکا نیز قرار گرفته ، آن است که مطابق گزارش وزارت مذکور ، تشدید جنگ در سال 1987 (1366) و تسری آن به آبهای نیلگون خلیج فارس ، به نحوی بود که بر اساس گزارش وزارت دفاع آمریکا: « عراق از نیروی هوایی خود برای توسل به حملات نظامی علیه امکانات و کشتیهای نفتکش ایرانی در خلیج فارس استفاده می‎نمود. این حملات که کانون اصلی توجهشان مرکز خلیج فارس بود در سال 1987 شدت یافت. به نحوی که این تشدید حملات منجر به حمله اشتباه نیروهای عراقی به ناو USS STARK گردید.» (4) نکته مهم این است که ، ایالات متحده ، عراق را به لحاظ قانونی مسؤول این حمله معرفی کرد، اما هیچ کاری علیه این اقدام عراق انجام نداد. ازسوی دیگر ، آمریکا کشتیهای جنگی خود را به منطقه خلیج فارس گسیل داشت؛ تنها با این ادعای واهی که «با رفتار بی‎باکانه ایران در رابطه با عبور و مرور کشتیهای بیطرف و ثالثی که مشغول تجارت قانونی بودند، مقابله نماید.» (5). در جای دیگری، وقتی که به دنبال حادثه استارک یکی از مقامات مسؤول آمریکا به ارائه توضیحاتی نزد نمایندگان کنگره آمریکا پرداخت، بر این نکته تصریح شد که: «عراق دوست ماست و یا حداقل رفتار دوستانه‎ای با ما دارد و ایران یکی از کشورهایی است که دشمنی زیادی با ما دارد.»(6). بدیهی است چنین مماشاتی جز از رفتار یکسویه آمریکا در قبال جنگ ایران و عراق (به نفع عراق) ناشی نمی‎شد. هواپیمای مزبور از سوی آمریکا مورد شناسایی نادرست قرار نگرفته بود:بر اساس گزارش وزارت دفاع، در ساعت 9:51 صبح حادثه ، افسر اطلاعات جنگی وینسنس با اشاره به آسمان به فرمانده گفت که گویا یک هواپیمای تجاری در حال عبور است.(7) از آنجایی که افسر فرمانده این گفته را با توجه به صعود آرام هواپیما از ارتفاع 8000 پایی به ارتفاع 9000 پایی و نیز غرش هواپیما به عنوان یک هواپیمای تجاری ابراز نمود و فرمانده وی نیز با سکوت خود این امر را تأیید کرد و در مخالفت با آن چیزی به زبان نیاورد، می توان نتیجه گرفت که ادعای آمریکا مبنی بر شناسائی نادرست هواپیما کذب بوده است. گزارش اولیه و محرمانه وزارت دفاع پس از انتشار در این قسمت با حذف مطالب بسیاری همراه بود. در این رابطه تلاش دست‎اندرکاران امر در وزارت دفاع آمریکا این بود که وضعیتی از سردرگمی و ابهام را در میان فرمانده و افسران ناو وینسنس در مورد نوع و کیفیت هواپیمای ایرباس القا نموده ، در نتیجه از یقین آنها در خصوص تجاری و مسافربری بودن پرواز تا حد امکان بکاهد. (8) ـ تلاش آمریکا برای انکار مسؤولیت خود: بلافاصله پس از حادثه، ایالات متحده در یک حرکت هماهنگ تلاش کرد تا افکار عمومی را گمراه کند و مسؤولیت خود در قبال این حادثه را انکار نماید. ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا ، اظهار داشت که هواپیما مستقیماً به سمت ناو وینسنس حرکت کرده و لذا مورد اصابت موشک قرار گرفته است تا ناو از خود در مقابل حمله احتمالی مراقبت نماید. ژنرال ویلیام جی. کراو یکی از رؤسای ستاد مشترک این کشور نیز ابراز داشت که وینسس وینسنس «با هدف دفاع از خود شلیک کرده است.»(9) در روزهای بعد نیز سناریوهای مختلفی طرحریزی شد تا بهانه و عذر آمریکا را در توسل به حق دفاع از خود (Self-Defense) مشروع نشان دهد. از جمله این سناریوها می‎توان به این موارد اشاره کرد:‌ یک هواپیمای جنگی F14 در پشت هواپیمای مسافربری ایرباس پنهان شده بود؛ هواپیمای ایرباس در حال انجام یک مأموریت انتحاری بود؛ این عملیات سطحی همراه با عملیات قایقهای تندرو ایرانی در صبح آن روز قسمتی ازیک عملیات برنامه‎ریزی شده بود و نیز این مورد که هواپیمای ایرباس خارج از کوریدور پروازی در حال پرواز بود و بالاخره این ادعا که عملیات مزبور بخشی از یک رشته عملیات نیروهای ایرانی بود که از قبل آغاز شده بود (10) اینها همه و همه ادعاهایی بودند که گاه و بیگاه از سوی فرماندهان ارشد نظامی و مقامات عالیرتبه سیاسی آمریکا برای سرپوش نهادن بر ماهیت اصلی اقدامی که آشکارا ناقض اصول اولیه حقوق بین‎الملل به شمار می‎رفت، مطرح می‎شد و گذشت زمان به تدریج بطلان هر یک از ادعاهای مذکور را ثابت نمود. در واقع، دولت آمریکا تمامی این ادعاهای واهی را به این دلیل مطرح می‎کرد که محملی برای توسل این کشور به حق دفاع مشروع به عنوان یک حق ذاتی دولتها بر طبق اصول بنیادین حقوق بین‎الملل و ماده 51 منشور ملل متحد باشد. این در حالی است که چنین تفسیر و برداشتی از حق دفاع مشروع، نه تنها با عقل سلیم و منطق حقوقی سازگاری ندارد بلکه با روح منشور ملل متحد و شرایط توصیف شده در ماده 51 منشور نیز همخوانی ندارد. واکنش آمریکا در قبال موارد مشابه: مجموعه توجیهات و معاذیر مطرح شده در حالی از سوی مقامات آمریکا عنوان می‎شد که این کشور در سایر موارد مشابه ، واکنشهای متفاوت و بلکه متعارضی از خود نشان داده بود. مقامات آمریکا سرنگونی یک هواپیمای مسافربری در سال 1984 (1363) را بربریت نامیدند و خواستار تحریم بین‎المللی کلیه خطوط هوایی اتحاد جماهیر شوروی سابق شدند. بیان مختصر این حادثه از این قرار است که در سپتامبر 1983 (شهریور 1362) یک فروند هواپیمای بوئینگ 747 شرکت هواپیمایی کره جنوبی (K.L.L) با 269 نفر مسافر از مسیر عادی خود منحرف شده و مسافتی در حدود پانصد کیلومتر را در زمانی نزدیک به دو ساعت در داخل خاک شوروی سابق طی نمود. نهایتاً به دلیل بی‎توجهی هواپیمای مزبور به اخطارهای مکرر هواپیماهای شکاری این کشور، هواپیمای مذکور توسط سیستم دفاع موشکی شوروی سرنگون گردید. در این ماجرا، ریگان اظهار داشت که هیچ چیزی نمی‎تواند توجیه‎کننده سرنگونی یک هواپیمای غیرمسلح باشد. تبلیغات وسیع آمریکا در این خصوص حدوداً شش ماه ادامه یافت. شورای امنیت سازمان ملل متحد با هدف محکوم کردن اقدام شوروی چهاربار تشکیل جلسه داد و متحدینِ اروپایی آمریکا در شورای امنیت شدیداً نسبت به عمل شوروی واکنش نشان دادند. (11)

 تلاشهای بین‎المللی*

ایران در پیگیری حقوقی مسئله ـ شکایت نزد شورای ایکائو؛ بلافاصله پس از وقوع حادثه، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد تا مسئله را نزد شورای سازمان بین‎المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) مطرح و حقوق از دست‎رفته خود را اعاده نماید. در سوم ژوئیه 1988 (روز حادثه) معاون وزیر راه و ترابری و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ایران تلکسی را به عنوان ریاست شورای ایکائو ارسال کرد و طی آن وی را در جریان حمله به هواپیمای 655 ایران قرار داد و از شورا درخواست نمود که اقدام مؤثری در جهت محکومیت ایالات متحده انجام دهد . در همان روز، مجدداً تلکسی از طرف معاون وزیر راه و ترابری به عنوان ریاست شورای ایکائو ارسال و به موجب آن از ریاست شورا درخواست شد که ریاست و اعضای شورا همراه با متخصصین‎ با هم ملاقات نموده ، روی این حادثه مطالعه کنند. شایان ذکر است که در روز مذکور، وزیر خارجه وقت ایران نامه‎ای را برای دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال و در آن نگرانی عمیق کشورش را از این حادثه ابراز کرد و اضافه نمود که اقدام تجاوزکارانه آمریکا علیه خطوط هوایی جمهوری اسلامی ایران در تناقض آشکار با همه قواعد و اصول بین‎المللی و به‎ویژه مواد 1 و 2 کنوانسیون 1944 شیکاگو و تهدید جدی هوانوردی کشوری در منطقه می‎باشد. در تاریخ 4 ژوئیه 1988(13 تیرماه 1367) ، ریاست شورای ایکائو به تلکس معاون وزیر راه و ترابری ایران پاسخ داد. ریاست شورا در این نامه نگرانی و تأسف عمیق خود را از بروز این حادثه به دولت و خانواده قربانیان اعلام نموده و اطلاع داد که تلاشهایی به عمل‌ آورده تا اعضا را برای برگزاری اجلاس فوق‎العاده شورا به منظور بررسی درخواست جمهوری اسلامی ایران متقاعد سازد. در این نامه همچنین مطلب مهمی اضافه شده بود که در پیگیریهای قضایی بعدی، مستند دولت ایران قرار گرفت. ریاست شورای ایکائو در این نامه اضافه کرده بود: «خط‎مشی ایکائو تضمین امنیت و نظم پروازهای کشوری و مقابله جدی با استفاده از قوای قهریه علیه هواپیماهای غیرنظامی می‎باشد.» در تاریخ 5 ژوئیه 1988(14 تیرماه 1367) ، ریاست شورای ایکائو به نمایندگان شورا اطلاع داد که در تاریخ 13 ژوئیه 1988(23 تیرماه) جلسه فوق‎العاده‎ای بنا به درخواست ایران و به منظور رسیدگی به قضیه سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی برگزار خواهد شد. در این جلسه، ریاست ایکائو بر این نکته تأکید کرد که «این اصل بنیادین که به موجب آن دولتها بایستی از توسل به اقدامات مسلحانه علیه هواپیماهای غیرنظامی خودداری نمایند، باید توسط همه دولتها رعایت شود»(12) در این جلسه همچنین نماینده جمهوری اسلامی ایران ضمن تشریح واقعه، درخواستهای مشروع خود را متذکر شد. نماینده ایالات متحده نیز به تبیین مواضع خود پرداخت و اعلام کرد که پرداخت هر خسارتی از سوی آمریکا باید به موجب شرایط حقوقی قوانین ایالات متحده و با مشورت با کنگره این کشور باشد و نه قواعد بین‎المللی. مدیرعامل سازمان هواپیمایی کشوری ایران در تاریخ 19 ژوئیه 1988(28 تیرماه 1367) تلکسی را جهت ریاست ایکائو فرستاد و نارضایتی جمهوری اسلامی ایران را از نتایج جلسه فوق‎العاده (که صرفاً بیان مواضعی کلی بود) ابراز داشت. وی در ادامه اضافه نمود که: «رفتار بیرحمانه و غیرمسؤولانه یک دولت عضو را نباید بدون مجازات رها کرد.» از سوی دیگر، به موجب تصمیم اتخاذ شده در جلسه فوق‎العاده شورای ایکائو (که در روزهای 13 و 14 ژوئیه 1988 برگزار شد)، نشستی در دفتر ایکائو در پاریس در 6 اکتبر 1988 (14 مهرماه 1367) برگزار شد و طی آن مسائل چندی از جمله مقررات ناظر بر خدمات کنترل هوایی در مسیر A59 که هواپیمای ایرباس در آن مسیر سقوط کرده بود، مورد بررسی قرار گرفت. در تاریخ 7 نوامبر(15 مهرماه) نیز ریاست شورای ایکائو و دبیرکل این سازمان ، گزارش کمیته حقیقت‎یاب را در رابطه با این حادثه به شورا ارائه نمودند. شورای ایکائو در روزهای پنجم تا هفتم نوامبر 1988 (13 تا 15 مهرماه 1367) نشست دیگری را به منظور بررسی درخواستهای ایران تشکیل داد. در این جلسه گزارش ایکائو مورد بررسی قرار گرفت و نمایندگان برخی از کشورها نیز در راستای مواضع ایران سخنرانی نمودند. نهایتاً نیز شورای ایکائو آخرین نشستهای خود در رابطه با این حادثه را از 13 تا 17 مارس 1989 (22 تا 26 اسفند 1367) برگزار و طی آن قطعنامه‎ای را در تاریخ 17 مارس 1989 به تصویب رساند. در این قطعنامه، شورای ایکائو با اشاره به حادثه شلیک موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایرباس در تاریخ 3 ژوئیه 1988 که توسط ناو جنگی آمریکا رخ داد، تأسف عمیق خود را نسبت به این حادثه ابراز نمود. در ادامه ، شورا خط مشی خود در خصوص محکومیت استفاده از قوه قهریه علیه هواپیماهای غیرنظامی در حال پروازرا ابراز کرد واز دولتها درخواست نمود که تمامی اقدامات لازم را برای تضمین امنیت هوانوردی بین‎المللی اتخاذ نمایند. مع الاسف ، شورای ایکائو همچنان از محکومیت اقدام آمریکا سرباز زد. با توجه به اینکه شورای ایکائو عملاً اقدام مناسبی در احقاق حقوق از دست رفته ایران صورت نداده بود، لذا کشور ایران ناگزیر شد به سبب ناکارآمدی ایکائو و بر اساس ماده 48 کنوانسیون شیکاگو به دیوان بین‎المللی دادگستری رجوع نمود.